یکی از فانتزیای من اینه که بوکسور شم برم مسابقات جهانی،تو فینال بیوفتم با یه اسرائیلی،بجا اینکه انصراف بدم، میرم تو رینگ تلافی این تحریمارو روش دربیارم، لتوپارش کنم جوری که راهیه بیمارستان بشه،بعد من قهرمان شم وقتی که دارن سرود تیم قهرمان ایران قهرمان بمان ایرانو پخش میکنن با یه الکترو اسموک تو گوشه ی رینگ محو شم!
یکی از فانتزیام اینه کـــه
مثلا واسه آخر ترم درس نخونم برم امتحان بدم
بعد ببینم استاد داده بهم ۱۹ !!!
بگم استاد چرا استاد ؟؟؟
بگه من میدونم تو درست خوبه برای امتحان نتونستی بخونی …
یکی از فانتزایم اینه که:
اسم بابا رو بنویسم واسه کنکور
بعدش هی بهش بگم درس بخون
یکی از فانتزیام اینه که یکی بخواد به یکی دیگه شلیک کنه
بعد من داد بزنم نههههههههه و خودمو بندازم جلوی گلوله
بعد خون بپاشه از قلبم بیرون و مردم دورم جمع بشن با گریه بهم افتخار کنن
از اون طرف کارگردان داد بزنه کات بازم خراب کردین
یکی از فانتزیام اینه که توی یک مهمونی یهو وارد بشم
و دخدرا که دارن میوه پوست می کنن
همه دستاشون رو ببرن از خوشتیپی من !
و بعد از اینکه یکم نشستم
پاشم حرکت کنم به سمت افق