می دونی ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺯ چی ﺣﺮﺻﻢ می گیره ؟
ﺍﺯ این که تا دیروز هر چی ﻣﺰﺍﺣﻢ ﺩﺍﺷﺖ به ﻣﻦ می گفت ﺗﺎ به ﺣﺴﺎﺑﺸﻮﻥ ﺑﺮﺳﻢ !
ولی ﺍﻣﺮﻭﺯ وقتی ﺑﻬﺶ ﺯﻧﮓ می زنم ، هر کی ﺍﺯﺵ می پرسه کیه ؟
میگه : هیشکی نیست ، ﻣﺰﺍﺣﻤﻪ !
دلش دل نبود که ، لامصب ژله بود ، برا همه میلرزید !
من به عکس تو دست میکشم
تو به عکس من
دست میکشی از من
براى فراموش کردنت هرشب آرزوى آلزایمر مى کنم..
خوش بحال تو..
که وقتى “او” آمد، بدون هیچ دردسرى
فراموشم کردى..
سر به گوش من بگذار و آرام بگو :
دوستت دارم…
از چه می ترسی ؟!
فردا دوباره میتوانی انکار کنی…