و من حتی آرزوی یک نفر هم نبودم
مــــــرا کــه هیــچ مقصـــدی بــه نامـــــم
و هیــــچ چشمــــی در انتظــــارمـ نیسـت را !
ببخشیـد !
کــه بـا بـودنـــم تـــــرافیـک کــــــرده ام !
بـــاد آورده را بــــاد مــی بــــرد ...
قــبـول ... !
اما تو که با پاهای خودت آمده بودی
چرا ؟
این روزها تلخ می گذرد
دستم می لرزد از توصیفش
همین بس که :
نفس کشیدنم در این مرگِ تدریجی
مثل خودکشی است با تیغِ کُند
خیلی حالش خراب بود
از زمین و زمان بریده بود
رفتم تو زندگیش …
خیلی طول نکشید که حالش خوب شد
تشکر کرد و رفت…!