انقدر زمین خورده ام
که به جرم زمین خواری انفرادی دنیا را به نامم زده اند
ایـــن آخـــرین بـارم بـــود
دیــگـــر احسـاسـم را برای کسی عریان نمی کنم
صــــداقــــت در میان گرگان یعنــی حمــاقـــــت
شنیــده بودم که خاک سرد است
ایـــن روزها اما انــــــــــــــــــــــگار آنقـــدر هوا ســـرد است
که زنــده زنــده فراموش می کنیــم یکدیگـــر را
این روزها هرکی منو می بینه می گه :
وای خوش به حالت چقدر لاغر شدی
رمز موفقیتت چی بوده؟
من فقط لبخند میزنم و تو دلم می گم :
سال ها بازیچه شدن