و امان از این بوی پاییزی و آسمان ابری
که آدم نه خودش میداند دردش چیست
و نه هیچ کس دیگر
فقط میداند که هرچه هوا سردتر می شود
دلش آغوش گرم می خواهد
اگر نسیمی شانه هایت را نوازش کرد
بدان آن هوای دل من است که به یادت می وزد
رفتی و ندیدی که چه محشر کردم
بااشک تمام کوچه را تر کردم
دیشب که سکوت خانه دق مرگم کرد
وابستگی ام را به تو باور کردم
ستاره ها وقتی می شکنن می شن شهاب
اما دلی که می شکنه می شه یه سوال بی جواب