یکی از فانتزیام اینه که تو المپیک با نا داوری حذف شم
اون موقع هر چی فن و تکنیک که یاد گرفتم و نگرفتم رو داور مسابقه اجرا کنم
بعدش بشینم وسط زمین مسابقه اجازه مسابقه های بعدی رو ندم !
یکی از فانتزیام همیشه این بوده که
توی سیستم عامل ویندوز یک مشکل پیدا کنم
بفرستم براشون بعد بیل گیبس زنگ بزنه بگه
مهندس لطفا بیا امریکا تو مجموعه من
دخترمم میدم بهت کنیزت باشه تا آخر عمرش
خونه ماشین پول همه چی میدم بهت
منم بعد از یک دقیقه سکوت بگم :
خیلی دلم میخ واد اما من متعلقم به این مردمم !
یکی از فانتزیام اینه که الکی بگم جدا شیم تو بگی که نمیتونم
ولی متاسفانه تا می گیم ج طرف مثل میگ میگ میره !
یکی از فانتزیام اینه که مخاطب خاصمو ببرم خونه با خانواده بشینیم پای سفره
بعد هِی مامانم نگاش کنه بگه وای عروس گلم چه چادر بهش میاد بعد اونم ذوق مرگ بشه
از خجالت بیاد خودشو بچسبونه به من!
منم یکی بخوابونم زیر گوشش بگم درست بشین جلو چارتا بزرگتر … والا !
یکی از فانتزیام اینه که توی سال تحصیلی جدید
وقتی معلم منو برا درس صدا زد بهش بگم : من درس نخوندم بگو خوب !