یه بار بابام گفت برو چایی بریز
منم گفتم تو نزدیکتری به آشپزخونه تو برو بریز بیار بخوریم !
پا شد رفت اون سر پذیرایی نشست گفت
حالا تو نزدیک تری ، تو برو بریز بیار بخوریم
به مامانم میگم : شام چی داریم ؟
میگه : آنچه گذشت !
میگم : غذای جدیده ؟
میگه : عارع …
میگم : خو حالا چیا داره توش واسه سلامتی خوبه ؟
میگه : هرچی تو این هفته پختم و کوفت نکردی رو قاطی کردم
دوتا تخم مرغم زدم بهش و مث کتلت سرخش کردم !
اگه اینم کوفت نکنی فردا شب پس از سال ها داریم …
خدا نکنه یکی از اقواممون واسمون از شهرستان یه چیزی بیاره
مامانم کلید می کنه تا یه عمر همونو واسه نهار و شام و صبحونه داریم
اخیرا یه گونی لوبیا سبز واسمون اوردن
بابام اومده میگه :
خاویار تقلبی اومده مواظب باشین سرتون رو کلاه نذارن
یکی نیست بگه د آخه پدر من
کدوم یکی از اعضای خونواده ما تا حالا خاویار از نزدیک دیده اصلا ؟
بابای جوگیره داری
ساعت 3 نصف شب پسر عموم زنگ زده می پرسه:
فیلم جاده های خاکی رو دیدی ؟
می گم : خدا مرگت بده نه
میگه : پاشو ببین تا آسفالتش نکردن !
پسرعموی نمکدون من دارم