باران بهانه ی آسمان است
وقتی دلش برای تو تنگ می شود
باران ببار …
بگذار اشک هایم غریب نباشند …
باران ببار
ببار که شاید پس از بارش تو به یادش رنگین کمانی در دلم برپا شود
باران که بند بیاید تازه خاطره شروع می کند به چکه کردن !
زیر بارانم بی چتر …
تنها بینی سرخم لو میدهد مرا که باریده ام همراه ابرها ، اما …
تابلوی قشنگی شده ایم : من و جاده و باران !