داداشم زد شیشه ادکلونو شیکوند ، با عجله میگه زود باش چند تا لباس بیار بکشیم روش حیفه !
تو کف مدیریت بحرانشم …
، مامانم برگشته میگه چی شد ؟
گفتم برق گرفت ! گفت لامپ که نسوخت ؟؟؟
میدونم سر راهیم … برم پدر و مادر واقعیمو از توی افق پیدا کنم !
دختر عمم ۸سالشه اومدن خونمون ، این نشسته بود در رابطه با تهیه کننده مستندهای نشنال ژئوگرافیک صحبت
میکرد …
من تا ۱۵سالگی جلو پنکه صدای اورنگوتان درمیاوردم و اطرافیانم تشویقم میکردن !
پسر عموم میگه : رفتم خواستگاری بابای دختره پرسید کجا کار میکنی؟ گفتم شرکت اپل ! باخوشحالی پرسید
دقیقا چه کاری اونجا انجام میدی ؟ گفتم اونجا اون سیباشونو گاز میزنم !!!
نمیدونم چرا یارو مارو با لقد (لغد) (لگد) انداخت بیرون ؟؟؟
وقتی هنوز یه سالت نشده پدر مادرت هی میگن بگو بابا ، بگو مامان …
الان میگی مامان میگه زهر مارو مامان !