در هوایم هوسی نیست
بجز دیدن تو
تو گل یاسی و من تشنه
بوییدن تو
خنکای پاییز
پرده های آویزان را پس میزند
و یاد تو دلتنگی مرا
دلتنگی مثل یه جای شکستگی روی عینک آدمه
هر جا رو نگاه میکنی میبینیش
باران کـه می بـارد
دلـم بـرایت تنـگ تـر می شـود
راه می افـتم بـدون چـتـر
من بـغض می کنـم آسمـان گـریـه
دلتنــگم بــــرای کســـی
کـــه مـــدتهـــاست
بــــی آن کـــه بــــــــاشد
هـــر لــحظه زنــــــدگی اش کـــــرده ام