کمان حرمله قدم کمان کرد
گل نشکفته من را خزان کرد
عجب تیری به حلقومش نشسته
که راهم را به سوی خیمه بسته
الهی حرمله از غم بسوزی !
که دیگر حنجر طفلی ندوزی
از داغ حسین اشک نم نم داریم
در خانه دل تا به ابد غم داریم
پیراهن و شال مشکی آماده کنید
یک روز دگر تا به محرم داریم التماس دعا
دل را اگر از حسین بگیرم چه کنم
بی عشق حسین اگر بمیرم چه کنم
فردا که کسی را به کسی کاری نیست
دامان حسین اگر نگیرم چه کنم
عالم همه قطره و دریاست حسین ، خوبان همه بنده و مولاست حسین ،
ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش ، از بس که کَرَم دارد
و آقاست حسین
از زمین تا آسمان آه است می دانی چرا ؟
یک قیامت گریه در راه است می دانی چرا ؟
بر سر هر نیزه خورشیدی ست یک ماه تمام
بر سر هر نیزه یک ماه است می دانی چرا ؟