مسئله نبودنت خیلی سخت شده
ولی من فقط با بودنت تمرین کرده بودم
نبودنت رو هنوز یاد نگرفتم
چطور تونستی ازم امتحان بگیری ؟
چقدر سخته واسه رسیدن به ستارت
تا آسمون بری اما وقتی رسیدی ببینی صبح شده
جــآے خالیَتـــــــ آنقــــَدر بُــــزُرگـــــــ شُـــده
که حَـتـــــے مــــے شَــــــوَد دَر آن
زِندِگـــے کَرد
دیگر به همه چیز شکـــ کرده امـــ
می گویند آب نطلبیده مُـــــراد است
هر چه بالا پایین می کنم نمی فهمم
اینـــ چشمانم پس کـــِـــی مراد می گیرند ؟