نوازشگر خوبی نبودی
سفید شده
تار مویی را که قسم خوردی با دنیا عوضش نمی کنی
شنیــده بودم که خاک سرد است
ایـــن روزها اما انــــــــــــــــــــــگار آنقـــدر هوا ســـرد است
که زنــده زنــده فراموش می کنیــم یکدیگـــر را
درد یعنی دلم براش خیلی تنگ شده
اماهیچ غلطی نمیتونم بکنم
چقدر سخت است بعد از سالها نیمه ی گمشده ات را کامل بیابی...