اگر سرت رو روی سینه ام بگذاری
هیچ صدایی نخواهی شنید
قلبِ من طاقت این همه خوشبختی رو نداره
زمستان است و هوا پر شده
از دوستت دارم هایی که به بادها سپرده ام
کاش پنجره ات باز باشد
گهگاهی سفری کن به حوالی دلت
شاید از جانب ما خاطره ای منتظر لمس نگاهت باشد
عزیزم حسادت نکن
این که بعد از تو بغل گرفته ام
زانوی غم است !