عادت ندارم درد دلم رابه کسی بگویم
پس خاکش می کنم زیرچهره ی خندانم تاهمه فکرکنند نه دردی دارم نه قلبی
میزنم کبریت بر تنهایی ام
تا بسوزد ریشه بیتابی ام
میروم تا هر چه غم پارو کنم
خانه ام را باز هم جارو کنم
تو دنیایی که جای آرزوهاست
کسی جز تو منو عاشق نمی خواد
بیا تا تکیه گاه من تو باشی
دلم مثل خودت تنهای تنهاست